کسانی که در بی دین کردن فرزندان ما نقش دارند دو گروه هستند که عبارتند از:

1- کسانی که خود با دین میانه ی خوبی ندارند و گاهی با دین دشمنی هم دارند و کسانی که جزء این گروهند خود چند دسته اند که عبارتند از:

الف) کسانی که همیشه با فرزندان هستند (یعنی پدر و مادر ) پدر و مادری که کودک زیر 6 سال می بایست از او دین خدا و انس با خدا را یاد بگیرد خود نه خدا را می شناسد و ونه به دین خدا عمل می کند و آموزش بی دینی از بدو تولد شروع می شود و همین کودک فردای قیامت جلوی پدر و مادر خود را می گیرد و از حقوق خود می پرسد

ب) برخی از مهدها ( برخی از پدر ومادران فکر می کنند که مهد بهترین آموزشگاه برای فرزندانشان است درحالی که بهترین مهد، دامان پر مهر و محبت مادر است ) برخی از پدر و مادر ها فرزندان خود را به مهد هایی می سپارند که صاحبان آنها با دین و خدا میانه ی خوبی ندارند وهمچنین مربیان آنها(کودکان با تقلید، با دین انس می گیرند) البته برخی از مهد ها هم سعی بر این دارند که به دین خدا عمل شود.

ج) معلمان و مربیان مدارسی که دینداری را بر خود ننگ می دانند در طول یک سال تحصیلی به راحتی افکار باطل خود را به خورد دانش آموزان می دهند به خصوص دانش آموزان ابتدایی بسیار از معلم خود الگو پذیری دارند البته در مدارس راهنمایی و دبیرستانها نیز بسیار اثر پذیر هستند.

د) رسانه ها به خصوص برنامه های کودک که می توانند به راحتی مفاهیم دینی را به کودکان انتقال دهند. اما می بینم که به غیر از خدا از همه چیز صحبت می کنند و گاهی هم پخش یک مسابقه فوتبال خارجی را بر پخش اذان هم ترجیح می دهند و اینها همه به صورت غیر مستقیم و برخی به صورت مستقیم فرزندان ما را از دین داری دور یا جدا می سازد.

.

.

.

2- ( گروه دوم را در پست بعدی خواهیم نوشت)

برگرفته از کتاب راهنمای پدران و مادران و کتاب هدایت نوجوان به سوی نماز