تشویق یا تنبیه؟
نماز رو که توی مسجد خوندیم با فاطمه( ۷ ساله) برگشتیم به خونه، فاطمه یه مقدار ناراحت بود به خونه که رسیدیم با معصومه سر یه چیزی دعواشون شد رفتم نزدیک، دیدم سر یه کیک و آب میوه دعوا می کنن به خودم گفتم من که برای فاطمه توی راه چیزی نگرفته بودم پس این آب میوه از کجا اومد؟ که فاطمه یه دفعه گفت: مال منه، این رو توی مسجد بهم دادن
بعد از حل کردن دعوا، فاطمه زبان به گلایه باز کرد که توی مسجد، قسمت خواهران، وقتی نذری پخش می کنن به بچه ها چیزی نمی دن
ازش پرسیدم پس این چند شبه این نذری هایی که خونه می آوردی از کجا اومده بود؟ گفت: خانم ها سهم خودشون رو به من دادن ...!
به فکر فرو رفتم که چرا آدم هایی که نذر می کنن فکر می کنن که اگه نذرشون رو آدم بزرگا تایید بکنن و بزرگترها قانع بشن نذرشون قبوله و اگه کوچیکترها هم چیزی نصیبشون نشد مهم نیست؛ وبه یاد دوران بچگی خودم افتادم که پدرم شب شهادت امیرالمومنین علیه السلام برای سلامتی من افطاری و شام می داد؛ که نیمی ازحیاط خونمون پر از بچه میشد و پدرم به برادرام دستور می داد برای بچه ها سفره جدا پهن کنن و بچه هایی که به خونه پدرم می اومدن می گفتن جاهای دیگه که افطاری می دن ،یکی رو دم در خونه گذاشتن که مبادا بچه ها وارد اون خونه بشن!
به خودم گفتم توی اولین سخنرانی این رو به مردم روستا می گم که اگه قراره به بچه ها شخصیت بدیم بهترین جا مسجده، اگه قرار بچه ها به دینداری تشویق بشن بهترین جا مسجده، به جای اینکه بچه ها رو از مسجد بیرون بکنیم و یا اینکه اونها رو توی صف جدایی قرار بدیم که هم برای دیگران مزاحمت ایجاد کنن و هم توی نذری دادن به اونها توجه نشه طبق روایت امام باقر علیه السلام «کودکان را حتی در صف اول نماز جماعت بین خودتون قرار بدین»
اگه غیر این رفتار کنیم به جای تشویق بچه ها به دینداری، اونها رو تنبیه کردیم